🗣 Soltehshah
🎵 Pedar
مهم نیست چند سال بگذره
غم نبودنت همون غمه
خاک سرد نیست گرم تره
امروز از دیروز بدتره
بابایی نبودنت اصلا تنهام گذاشت تو بد شرایطی
فهمیدم دنیا بد گیر سه پیچه اگه نیست پشتوانه ای
از بهمن متنفرم
بهمن نابودم کرد حتی ریه مو گایید
تا اومدم بگم مشتلق بابا
یهو بغضم پاچید
حتی از برف که روز آخر بارید
خیلی بد دردیه اصلا صدای سوت بابا خوابید
میدونم اون بالایی و نگاهت به منه حواسم هست
خستم از دنیا و ادماش به اسمت قسم
سخته ها میدونی بابا دلم میسوزه پر از حسرتم
مثل پروانم هدفم شمع که تو شیشه کردن
بابا
دلم میخواد صدات بزنم و بگی جانم
یهو بیای بیدارم کنی بگی خواب بود نترس کنارتم من
ولی حیف رفتی که بری بلیط بی برگشت
آروم بخواب نمیری از یاد همیشه به یادتم من
بعضی وقتا که دلم میگیره میام پیشتو بغل میکنم عکستو
بهت میگم بابا خواننده شدم پخش میکنم موزیکتو
برات میخونم سالی یه بار چون اشکام نمیذاره هر روز بگم
اگه یه روز پیرمرد هم بشم اسم تو بیاد یه نونور بچم
خیلی خسته
بعد تو هر روزم درده
نوجوون بودم
یه روز یهویی پیر شدم دیگه
چهارده بهمن نود و پنج
موها سفید و کمرم هم
خودم که سهل
ریه هامم کرد سیاه به تن
تو که نیستی
حتی کلمات عاجزه از بیان
تموم خوشیا، خنده دل ها، نقطه سر خط، رسید به پایان
دلم تنگه
هفت ساله نشنیدم صداتو
خیلی اصلا زود رفتی بابا من بمیرم برا تو
دلم تنگه میدونم میدونی
زندگیم درده میدونم میدونی
دیگه ندارم نای نوشتن
امید میشه بیت و بکوبی؟
واسه تو شاه نیستم
من گدا ترین سلطه ی جهانم
دیدگاه خود را بگذارید