🗣 Soltehshah
🎵 Baba
دلخورم ازت دلخورم بابا
دورم شلوغ ولی موندم تنها
عین یه لیوان شکسته یا گرد و خاک روی طاقچه ی اتاق
دلخورم ازت وقتی نبودی زمانی که داشتم احتیاج بهت
وقتی داد میزدم برگرد سنگ قبر میومد به جا آغوشت
دلخورم ازت دلخورم بابا ولم کردی بین این همه شغال
وقتی نمیشه تکیه داد به دیوار
نبودت پسرتو کرده بیمار
بی مرام تو که بد نبودی
راضی به اشک من نبودی
کاش یکم دل سنگ بودی که این همه نبود جای تو خالی
زندگیم مثل دایره شده هر جا میرم اخر راسش تویی
خونه شده سرد و بی روح بابا تو نورش بودی
خلاصه که دلم تنگه برات
حتی نمیای به خوابم شبا
با تو خاک شده بابا
تموم امید و ارزو هام
ولی اینکه نبود رسمش
اسوده بخوابی و بمونه دردش
بابا خیلی جات خالیه
پر نمیشه به هیچ وجه ممکن
خیلی شبا رو پر پر زدم
جلوی عکسات بغضم شکست
هیچ موقع باور نکردم رفتی
میدونم بازم دروغه همش
فک میکنم میای بازم
باورم نمیشه رفتی تو
تنها حسرت زندگیم اینه
چرا نبوسیدم دست و پاهاتو
بابا نشدم اونی که میخوای
زندگی با من بد تا کرد
حاضرم الان بمیرم
ولی قبلش تورو یه بار ببینم
خیلی سخته تنها باشی
حرفاتو بگی و نشنوه کسی
بشی با همه غریبه
همدم خودت تو اینه باشی
متنفرم از این دنیا
طلب دارم همه خنده هامو
کاری باهام کردن که از دست دادم همه باورمو
خدا چرا منو نمیبینی؟
فروختم چه هیزم تری برات؟
این دنیات شده جهنم برام
مدیونی به همه اشک چشمام
کفر نباشه کرمتو شکر
ولی حرفت چیه؟ خدا بگو بهم رک
دلخورم من
شکسته دلم
من بدجوری سوختم
من هنوز تو شوک ام
ولی اینکه نبود رسمش
اسوده بخوابی و بمونه دردش
بابا خیلی جات خالیه
پر نمیشه به هیچ وجه ممکن
خیلی شبا رو پر پر زدم
جلوی عکسات بغضم شکست
هیچ موقع باور نکردم رفتی
میدونم بازم دروغه همش
دیدگاه خود را بگذارید